کد مطلب:270674 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:249

خطبه 091
«فلمّا مهد ارضه و انفذ امره اختار آدم (علیه السلام)خیرة من خلقه، و جعله اوّل جبلّته و اسكنه جنّته و ارغد فیها اُكُله، و اوعز الیه فیما نهاه عنه و اعلمه انّ فی الاقدام علیه التعرض لمعصیته و المخاطرة بمنزلته، فاقدم علی ما نهاه عنه ـ موافاة لسابق علمه ـ فاهبطه بعد التوبة لیعمر ارضه بنسله و لیقیم الحجّة به علی عباده، ولم یُخَلهِمْ بعد ان قبضه، مما یؤكد علیهم حجّة ربوبیته و یصل بینهم و بین معرفته بل تعاهدهم بالحجج علی السن الخیرة من انبیائه و متحمّلی ودائع رسالاته، قرناً فقرناً حتی تمت بنبینا محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)حجته و بلغ المقطع عذره و نذره».

«چون زمینش را بگسترد وفرمان خود روان ساخت، آدم را از میان آفریدگان خود برگزید و او نخستین آدمیان بود. در بهشت خود جایش داد وعیش او فراوان و گوارا گردانید وبه او آموخت كه از چه كارهایی پرهیز كند وگفتش كه اگر چنان كارهایی از او سر زند مرتكب معصیت شده است و مقام ومنزلتش به خطر افتاده. ولی آدم به كاری كه خداوند از آن نهیش كرده بود، مبادرت ورزید، و علم خدا در مورد او به وقوع پیوست هنگامی كه آدم توبه نمود خداوند او را به زمین فرستاد تا زمینش را به فرزندان خود آبادان سازد و از سوی خدا بر بندگانش حجّت وراهنمایی باشد.

خداوند، جان آدم بگرفت. ولی مردم را در امر شناخت خویش بدون حجّت رها ننمود تا میان مردم وشناخت خود فاصله ای نیفتد، بلكه به زبان پیامبرانش، حجّتها ودلیلها فرستاد و از ایشان پیمان گرفت. پیامبران قرنی پس از قرنی بیامدند و ودایع رسالت او را به مردم رسانیدند. تا به وجود پیامبر ما محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم)حجّتش را تمام كرد و دیگر، جای عذری برای كسی باقی نگذاشت و هر هشدار و بیم كه بود، بر همگان بداد».

این كلام قسمتی از طولانی ترین خطبه نهج البلاغه به نام «خطبه اشباح» است. خطبه درباره ربوبیّت پروردگار و صفات او است. حضرت این خطبه را در جواب سؤال كسی فرمود كه از حضرت خواست برای او خداوند را وصف كند. حضرت می فرماید:

چون خداوند نامحدود است و در محدوده عقل بشر نمی گنجد، باید او را از طریق آثارش شناخت. آثاری كه خود او به ما ارائه داده، یعنی آیات انفسی و آفاقی.

خداوند به سه طریق ما را نیازمند معرفت خویش كرده است، كه خواهد آمد. حضرت در این خطبه نشانه های قدرت حق را توضیح می دهد. وقتی آدم به خلقت خود توجه كند می بیند از اسپرم به انسانِ صاحب عرض و طولی تبدیل می شود، به تعبیر قرآن:

(وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ اِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِروُن) [1] .

«واز نشانه های او این است كه شما را از خاك آفرید، پس بناگاه شما به صورت بشری هر سو پراكنده شدید.»

این طریق اول است. راه دوم عجائبی است كه آثار حكمت از آنها حكایت دارند. جهانی بر پایه جمال و نظام و دارای هدف، بر چه چیزی جز حكمت گواهی دارد؟

و راه سوم; نیاز ذاتی مخلوقات به خالق هستی و درك این نیاز توسط مخلوقات است.

«و اعتراف الحاجة من الخلق الی ان یقیمها بمساك قوته... فصار كل ما خلق حجة له و دلیلا علیه» [2] .

«واعتراف آفریدگان بدین حقیقت كه سراسر ناتوان وفقیرند ونیازمند وحقیر; واوست كه باید بر آنان رحمت آرد، وبه قوّت خود بر پای شان دارد... پس هرچه آفریده برهان آفریدگاری و دلیل خداوندی او است».

بنابر این همه مخلوقات و آن چه خلق كرده، حجّت و دلیل بر وجود خداوند هستند. ادله عقلیه برای اثبات خالق حكیم، تمام و كامل است; ولی خداوند برای تأكید بر این حجّت و جلوگیری از غفلت انسان و نبود عذر آدمی، پس از مهیا كردن زمین و خلق آدم (علیه السلام)، او را حجّت قرار داد.

«و لم یخلهم بعد ان قبضه ممّا یؤكد علیهم حجَّة ربوبیته... حتّی تمّت بنبیّنا محمّد صلّی اللّه علیه وآله حجّته...» [3] .

بعد از قبض روح آدم (علیه السلام) بندگانش را برای معرفت مقام ربوبیتش، از حجّت محروم نكرد و مردم را بدون حجّت رها ننمود و توسط انبیاء و حاملان رسالت با مخلوقاتش عهد و پیمان بست، و هر امّتی پس از امّت دیگر، این چنین سرنوشت محتومی را گذراندند، تا با بعثت پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نبوت به آخر رسید وبعد از او پیامبری نخواهد آمد; امّا حجّت همیشه می باشد، چون نیاز به او همیشه هست.


[1] روم، 20.

[2] نهج البلاغه، خطبه 91.

[3] مدرك پيشين.